از زمانی که مرحوم دکتر مجتبی کاشانی با اراده ای سترگ، احساسی پرشور و کلامی نافذ، شــعر و شــعور فاخر را در هم آمیخت تا به همراه یاورانش راه توانمندسازی نقاط محروم خراسان را هموار سازد،40سال گذشت. هرچند او زود از میان ما رخت بر بست اما سایه بلند آبادانی ده ها پروژه اجرا شده توسط جامعه یاوری که به همت او و خیراندیشان نیکوکارش در گوشه وکنار خراسان گسترده است، قصه پرامید توانمند سازی را روایت می کند.
اکنون دور جدیدی از فعالیت های جامعه یاوری خراســان آغاز شده، مروری بر خاطرات چهل سال گذشته یاوری از1363تاکنون چون فیلمی با ده ها فریم درکسری از دقیقه با سرعت به چرخش در می آید. در قاب تصویر اپیزود اول، روستاهای خشــکیده و بی رمق، چهره های تکیده کودکان و چشمان نگران و غم زده یاوران.
در اپیزود دوم، همان روســتاها قد برافراشته با مدارسی نوســاز، جوانانی دلشاد و آگاه با آرزوهای بزرگ و دست یافتنی و بالاخره چهره های متبسم از شادی و رضایت حامیان. این برشی است از فیلم مستند واقعی یک کارنامه قابل قبول. هر چند این تشــبیه اغراق آمیز می نماید ، اما واقعیت تاســیس 250دبستان، دبیرستان، هنرستان، خوابگاه شبانه روزی، خانه بهداشت و درمانگاه و سایر پروژه های عمرانی در منطقهای نسبتا کوچک چیزی جز سبزکردن یک زمین بی علف نیستکه به پندار مرحوم کاشانی، باید بجای سیب دانه باشی.
اگر این مستند واقعی هرگز با بوق و کرنا اکران نشد و ترجیح بر آن بود که درگمنامی، اسب سرکش خدمت را بتازانند، برای آن بود که یاوران جامعه ، اعتقاد داشتند که دولتی کردن پروژههای خیرین و پاره کردن روبان آبی توسط مسوولان، کمکی به فرهنگ توانمندسازی محرومین نمی کند، اگرسنگی به پای نبندد. هرچند یاری و دلسوزی تعدادی از مسوولین محلی بی ادعا، بهویژه در آموزش و پرورش فراموش ناشدنی است.
اکنون درگذر از دوره کوتاه فترت با نگاهی نو به پیرامون و امیدوار به احسان و نیک اندیشی یاوران می توان هنوز زخمهای عمیقی را بر پیکر جوانان مستعد و مردم نجیب محروم استان دید.
اگر جای یاورانی چون کاشانی که با سروده ها و سخنانش، آتش بر دل ها می زد و عثمان که با دوتارش ساز دلمان را کوک می کرد و استاد شجریان که با آواز آسمانیش ما را به ملکوت میبرد، خالی است، اما راه همان است و یاوران همان.
اکنون از حامیان قدیم، دوستان نو آشنا و خیراندیشان نیکوکار مدد می طلبیم تا با اعتماد به جامعه یاوری خراسان حامی فرزندان بی پناه و مستعد این سامان باشند. باهرچه می توانند، قدمی، قلمی و یا نفسی،باید به سرشت کاشانی پل بود.
اول گفتم چه زحمتي دارد پل
بعدا دیدم چه همتي دارد پل
زان لحظه که پل شدم میان دو عبور
با خود گفتم چه لذتي دارد پل
©1400 کلیه حقوق وب سایت برای جامعه یاوری خراسان محفوظ می باشد